۲۹ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

243

دلم یه تغییر حسابی میخواد 

تغییر تو سبک زندگیم!  

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲۹ مهر ۹۵

242

چقد خوبه شبا تو تخت گرم و نرم خودت بخوابی ^_^ 

#هیت_خوابگاه 

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲۹ مهر ۹۵

241

یا نوروز یا هیچوقت ! 

یه همچین چیزی باید بم بگن تا من یه کاری رو بکنم -_- 

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۲۷ مهر ۹۵

240

تو مسیر بین دانشگاه گلستان و دانشکده الغدیر که با سرویس طی میکنم یه خانوم با یه قیافه ی خیلی وحشتناک رو پله های جلو در خونش که کنار خیابونه همیشه میشینه 

همیشه ها ! امروز با خودم داشتم فک میکردم شاید چسبیده به اونجا , شاید فوت کرده کسی متوجه نشده :| شاید نمیتونه راه بره!  

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۲۷ مهر ۹۵

239

چگونه با بوی بد دهان خود دیگران را ازار ندهیم :

1) مسواک زدن 

2) اگه خیلی گشادیتون اومد مسواک بزنین حداقل چند بار  اب و قرقره کنین :/ 

3) دیگه حداقل دوتا ادامس که میتونین بزارین دهنتون ؟! 

در صورت گشادیه بیش از حد و انجام ندادن سه روش اول 

4) بکپین تو رخت خوابتون و نیاین سر کلاس 

مرسی اه 

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲۶ مهر ۹۵

238

برای کسی که هیچ تلاشی برا بدست آوردنتون نمیکنه انقد دست و پا نزنین جان عزیزتون :/ 

والا!  

دیدین عین خیالش نیست و جلو نمیاد به یه ورتون بگیرینش  ! 

کسی که دوستتون داشته باشه مطمئن باشین برای بدست آوردنتون هیچی جلو دارش نمیشه :)) 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۲۵ مهر ۹۵

237

واقعا برام سواله چرا این پست قدیمی(225) اومده اول صفحه واستاده  :|

 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۲۵ مهر ۹۵

236

حس میکنم خودمو دارم گول میزنم 

تا کی الکی خوشحالی ؟! هر آدمی یه کششی داره! 

  • Judy Hopps
  • شنبه ۲۴ مهر ۹۵

235

این وقت شب تو هوای سرد هیچ اهنگ خارجی به اندازه ی اهنگای شهرام شکوهی نیست!  والا 

#کلاس_هشت_صبح_خر_است

  • Judy Hopps
  • شنبه ۲۴ مهر ۹۵

234

اومدم خوابگاه 

مهم ترین چیزارو فراموش کردم بیارم با خودم و خونه جا مونده 

از جمله شارژر ها , دفتر خاطراتم , مداد خودکارام :| 


  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵

233

پول که دستت نباشه یه دردسر

دستتم بیاد یه دردسر دیگه ! 

اصلا نمیتونم مدیریت کنم ، اخرشم به طرز مسخره ای خرج میشه :| 

#هم اتاقیامو ایندفه دوست دارم ، دوتاشون مثل خودمن ، زهرا و یاسمن ^^ 

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵

232

دیشب از ساعت 12 که خوابیدم تا همین الان که ساعت 10 باشه یککککک ریز داشتم خواب میدیدم و گریه میکردم و عصبانی بودم  :| 

خداروشکر این عروسیه کذایی تموم شد ! کلا سیستم خواب و تفکر منو بهم زده :////// 

  • Judy Hopps
  • جمعه ۹ مهر ۹۵

231

20 سالمه ولی هنوز خیلی کارا هستن که تجربشون نکردم 

این چند روزه عزممو جزم کرده بودم که یکاری و تجربه کنم ولی باز جرعتشو نداشتم 

الان که فک میکنم میبینم خوب شد ! دو روز دیگه هم ک بگذره مطمئنم خودمو تحسین میکنم که انجام ندادم ! 


  • Judy Hopps
  • جمعه ۹ مهر ۹۵

230

همین چند دقیقه پیش از صدای جیغ و دست و موزیک داشتم کر میشدم 

در عرض چند لحظه رسیدم به یه سکووووووت با هوای دلگیر :| 

# همه چی تو لحظه اتفاق میفته !

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۸ مهر ۹۵

229

امشب خوش نگذشت -_- بخاطر اینکه تو ذهنم با خودم درگیر بودم 

فقط امروز و دیشب و هفته ی پیش فکرم رها بود ! 

خوشحالم که فردا میرم گرگان وگرنه اگه اینجا میموندم قطعا دپرس و عصبی میشدم :))

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۸ مهر ۹۵
آخرین مطالب