بعدا که برمیگردی نگاشون میکنی باز دلت همون روزارو میخواد و غصت میگیره
+ شاید بعضی عکسای قدیمیمو حذف کردم -__- نمیدونم هنوز
مامانم احساساتی ولی درعین حال خیلی شجاعه
خیلی شوخ و شادـه و اگه عصبی بشه واقعا عصبی میشه ، کنترل نمیکنه
اگه اذیتش کنن اونقدری ضعف نداره که همش ببخشه و برگرده سمتشون ، میزاره کنار و میره سراغ آدمای جدید
خیلیم خوب میتونه با آدمای جدید ارتباط برقرار کنه - براش فرقی نداره که از چه نژادی هستن ^^
تنهایی از عهده ی کاراش بر میاد
دوزش دارم
بهم میگفتن منم قبل از سوم دبیرستان اینا شبیه مامانم بودم ولی بعدش تغییر کردم و خیلی ضعیف شدم ! یه مدتیــه دوباره دارم شبیه مامانم میشم ^^ و خیلی حس خوبی دارم بابت این قضیه =))
امروز با مریم1 بیرون بودم تا یکم شاد شیم ، سر چهار که خواستم بپیچم سمت چپ با یه پیرمردی که بعد چند ثانیه فهمیدم عه نه - غفورـه2 که - چش تو چش شدم D: خوشحالم که به یـه ورم بود ^^ و هست و خواهــــــد بود
1) مریم عیز مای بست فرند
2) غفور عیز ان ایدیت D:
+ قفلی زدم رو اهنگ "خانومم تویی بارونم... "
حالم داره از پستا و استوریای بنفش و سبز بهم میخوره :|
باااااااشه شما بهش رای میدین مام میدیم بسه دیگه >_<
من عاشق اینم که وقتی همینطوری نشستم یاد یه خاطره هایی بیفتم و خندم بگیره
یکی دو روزه همش تو همین وضعیتم 😂
ولی اینکه وسط غذا خوردن یا تو راه دانشگا یادش بیفتم و نتونم نخندم خیلی بده 😂
اقا میتونین درک کنین چقد عاشق این روزای اخیررررم ؟
یسریا انقد باشعورن که وقتی میرن پیش دوستاشون ، به دوست پسرشون میگن که تو اون تایمی که قراره با دوستشون وقت بگذرونن بهش زنگ نزنن :))
اما در مقابل یسریای دیگه هستن که نمیدونم بخاطر کمبوده یا هرچی ... با اینکه خیلی وقته دوستشونو ندیدن ولی باز تو اون تایم کوتاه دست از چت کردن ، اسه مس بازی ، زنگ زدن به بی افشون برنمیدارن
توقع نداشته باشین خیلی دلمون بخواد با این دوستان گروه دوم بریم بیرون و بگردیم
یــــــــــــسسسسسسسسسسسسسسسس یــــسسسسسس لعنتی اخه مگه من میتونم جلوت نـه بیارررررم ؟
چرا اخه من انقد با مرامم ؟
6 ساعتو تو این گرما کوبیدم اومدم خونه به هر بدبختی ـعی که شده تا دو روز خونه استراحت کنم
اون وقت بخاطر تو فردا دوباره باید پاشم برگردم به اون خراب شده
فقط واسه اینکه 2 دقیقه قرارـه ببینمت
شوووووووووگووووووولی ـه مـــــن
خواستم در و ببندم موهام لای در گیر کرد D: خیلی خنده دار بود برام
به کسایی که از طریق وبلاگم باهاشون اشنا میشم بیشتر اعتماد دارم تا آدمایی که اطرافمن
به خدا D:
باز داریم به اخر ترم نزدیک میشیم و ناله ها و اینکه چرا من اصلا دانشگا اومدم چرا این رشته رو دارم میخونم هم داره شروع میشه ... یکی از گوینده ها خودمم اصلا D:
انگیزه ای که دارم بخاطرش میرم دانشگا اصلا فاجعس 😂😂
قبلا یه خریتی کردم مرتکب یه اشتباهی شدم
هنوزم که هنوزه بابتش اعصابم داره خورد میشه