من تو این چهار سال دانشگاهی اونقد با همه ی بچه های دانشگاه صمیمی نشده بودم که این دو ترم اخری شدم D:
ینی تو فک کن
کسی که شاید تو این چهار سال حدود 10 بار باهم سلام علیک کرده باشیم موقع خدافظی بم میگه " بابا نمیشه که دیگه نبینیمت "
من : چجوری ببینیم ؟ :|
ایشان : گنبد بلخره این ور اون ور
بعد من چه بیشعورم بجا اینکه بگم " اره ایشالا" و اینا برگشتم میگم " حالا اگههههه یک درصصصصصد همچین اتفاقی خواس بیفته خوشحال میشم چرا که نه "
یکککککککککک درصد چیه ناموسا :| دوستته خب فاز همو دوس دارین میرین بیرون دیگه :|
البته من اون لحظه اتفاق مهم تری تو ذهنم بود که نمیتونستم راجبش براحتی بهش چیزی بگم -_- و میدونستم اگه بخوام هم فرصت نمیشه ببینمش
سو .. فک کنم حداقل حقیقتو گفتم :)
- Judy Hopps
- سه شنبه ۴ تیر ۹۸
- ۱۸:۳۵