442

عاغا خوشگلتون اومد بنده بعد از دو روز غیبت به آغوشتون بازگششششتم
از شونصد سال پیش قرار گذاشته بودم با چندین نفر که بریم گرگان پی ـه خانه عصر روز شنبه خودم به شخصه رفتم خونه ی الی و برداشتم آوردمش خونه خودمون تا فرداش حرکت کنیم سوی گنبد و گرگان .. شب باهم رفتیم بیرون خیلی خوووش گذشت بهم تا جون داشتم تاب بازی کردم   یکشنبه ساعت شیش صبح ما پاشدیم از خواب بزور و فحش تا ساعت هشت برسیم ایستگاه
رفتیم !
یه آشنایی بهمون برخورد و کرایمونو اوشون حساب کردن خیلی اصرار کردم که این چکاریـه وا ! ولی بخرجش نرفت .. در تاکسی هم باهم بودیم و کلی سخن گفت با ما .. ما نیز گوش و جواب دادیم
گنبد هواش جهنمی بود و ما مث سگ عرق ریختیم و پخته شدیم تا شب سه جا خود را مهمان کردیم و کلا روز ساکتی نبود شبو یجا کپیدیم و فرداش باز شیش صبح چشم گشودیم اصلا خواب نداشتم من 10 صبح رسیدیم گرگان ، تو راه من حس میکردم هوا رو به ابری میزنه و خوشحال بودم .. بعد چند دقیقه به گح خوری افــتادم خیلی گرم و رطوبـتی بود !
کارامونو کردیم ، وای من یه خونه ی شوگولی و بامزه و خوشگلو خیلی پسندیدددددددم امیدوارم بابام اوکی بده -_-
رفــته بودیم داخل یه املاکیه ! حالا نمیتونستیم بیایم بیرون هی خجالت میکشیدیم بگیم عاغا مرسی نمیخوایم

-- الان یه لحظه رفـتم اینستامو چک کنم حالم بد شد بقیشو بعدا مینویسم --

خب :| بعد یک روز اومدم که این پستو کامل کنم
دیروز رفتم باشگاه بلخره . تا جون داشتم کار کردم و الان تمام بدنم مخصوصا بازوهام بشدت درد میکنن ولی باز میرم ^^ ول نمیکنم خیلی خوبه

دیشب مراسم یالیق اورتمه ی مریم (مای بست فرند) هم بود -_- خوش گذشت اما وقتی برگشتم خونه ناراحت بودم ازینکه قاطیه مرغا شد و قرار ـه ازدواج کنه و تنهام بذاره
میدونین که ... آدم بعد ازدواج نمیتونه اون دوست سابق باشه امیدوارم واقعا خوشبخت بشه

دیگه اینکه ! هیچی بای
  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۶

441

روزی روزگاری بنده عزمم و جزم کردم که برم ارایشگاه و دستی به ابرو های خود بکشم ارایشگاه مورد نظر بستـه بود و ما برای اینکه ضایع نشیم به مسیر خود ادامه دادیم تا بلخره به یه ارایشگاهی برسیم .. به گح تریـنش که رسیدیم لبخند زنان وارد شدیم و بر روی مبل هایش که که هنگام نشستن در آن فرو میرفــتی مثلا نشستیم   مکالمه ی بنده با خانم :

- دخترونه دیگه ؟

+ آررره آره نازکش نکنین

- فقط در حد تمیزی :)

+ بله :)

بعد از یـــــــــــــــک قرررررررن که تازه فقط یکی از ابرو هامو تموم کرد ، آینه داده بم میگه ببین خوبه ؟

 دِ الان اگه تو روت بگم ریـدی فقط یه خط ابرو برا من گذاشتی چکاری از دستت بر میاد
دیگه کار از کار گذشته بود و من با صورتی قرمز به سوی خانه بازگشتم
وی تصمیم گرفت زیـن پس اصلا به آرایشگاه نرود ، خودش گل است

چــیــلـیک

  • Judy Hopps
  • شنبه ۷ مرداد ۹۶

440

8 مرداد 1395 : ملت اینجا این روزا به طرز فجیع و زیبایی شادن :)) تعطیلاته و کلی عروسی .. صدای جیغ و فریاد و بوووق بوووقاشون میاد :)) خیلیم عالی 


2 مرداد 1396 : ملت همه افسردگی گرفتن :|

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

439

http://rangirangi.com/wp-content/uploads/2017/07/175.jpg


پناه بر خدا کلید اصراره

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

438

قراره امشب با عزیزتریــن کس تو زندگیم که شیش هفت سال کنارم بود و غم و شادی ـامو باهاش شریک بودم و جیکش در نیومد برای همیشه خدافظی کنم !  امیدوارم یـه بهترشو بتونم پیدا کنم 

#دفــترخاطراتم

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

437

من نمیتونم از تلگرام یا اینستگرم برم

وجود اونو هم نمیتونم تحمل کنم

در نتیجه برای نجات خودمم که شده میخوام ازش تقاضای بلاک کنم -_-

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

436

مراسم اختتامیه هفتمین مسابقه ملی فناوری نانو

دانشگاه صنعتی شریف

تهران

با حضور رضا و علی و زهرا  


اون وقت من دارم چیکار میکنم ؟

فک کنم حالا دیگه درک کنین چقد احساس یوزلسی میکنم !


  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

435

ر.ز.پ و ع.پ رفتن تهران 

برام عجیب بود که این موقه از ماه و سال اونجا چیکار میکنن 

ز.ح هم تهران بود 

احتمالا همشون باهم بودن 

" تهران لازمه ، نیازه " 

تازه میفهمم اینو 

I'm done with caring 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۱ مرداد ۹۶

434

سلام

امروز روزمو با باشگاه رفتن شروع کردم ^^ و خیلی حس خوبی داشت

چند تا عادت برا خودم با کمک رنگی رنگی جان در نظر گرفتم که دارم طبق اون پیش میرم

اولش سخت ـه تا را بیفتم ممکنه یکم طول بکشه ولی باید یاد بگیرم 

مثلا اینکه با خودم قرار گذاشتم فقط بعد از ظهر مابین ساعتای 1 تا 4 و اخر شب حدود نیم ساعت به شبکه های اجتماعیم سر بزنم

هر اخر هفته مقداری پول بذارم کنار و ...

شمام فک کنین ببینین چه عادتایی داشته باشین حال خودتون خوب میشه ، فرقی نمیکنه چقد کوچیک میتونه باشه ، شاید اولش نتیجش به چشمتون نیاد ولی با گذشتن یک سال یا دوسال می بینین که چقد فرق کردین ^^ در راستای این پست کتاب اثر مرکب رو بهتون پیشنهاد میکنم حرف نداره

اینم فوق العادس ---> کلیک

روزتون شوگولی heart1

  • Judy Hopps
  • شنبه ۳۱ تیر ۹۶

433

http://honestlywtf.com/wp-content/uploads/2015/05/dog-traveling-car-motorcycle-maddie-on-road-16.jpg


چقد این عکس حس خوبی داره

عاشق جاهاییم که مه گرفــته باشه اونجارو ^^

  • Judy Hopps
  • جمعه ۳۰ تیر ۹۶

432

این دومین مرگیه که بابتش خیلی غصه خوردم 
لینکین پارک چجوری میخواد بدون چستر ادامه بددده؟ 
لعنتى
  • Judy Hopps
  • جمعه ۳۰ تیر ۹۶

431

آخی :)) هیز وورکینگ

ذتس وای اینقد زود میخوابه و صبح زود بیدار میشه :))

حداقل اون به اندازه ی من یوزلس نیست


تا حالا شده از وقــتم خوب استفاده کنم ؟ حس میکنم عمر زیادی برام نمونده وقتی این همه سال به این سرعت گذشت

و من چیکار کردم ؟

اصلا نمیدونم چجوری باید مفید باشم

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲۹ تیر ۹۶

430

You're the light, you're the night
You're the color of my blood
You're the cure, you're the pain
You're the only thing I wanna touch
Never knew that it could mean so much, so much
You're the fear, I don't care
Cause I've never been so high
Follow me to the dark
Let me take you past our satellites
You can see the world you brought to life, to life

So love me like you do, la-la-love me like you do
Love me like you do, la-la-love me like you do
Touch me like you do, ta-ta-touch me like you do
What are you waiting for

Fading in, fading out
On the edge of paradise
Every inch of your skin is a holy grail I've got to find
Only you can set my heart on fire, on fire

Yeah, I'll let you set the pace
Cause I'm not thinking straight
 My head spinning around I can't see clear no more
What are you waiting for
  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲۹ تیر ۹۶

429

یــو نو وات ؟

وقــتی یه جنس مخالف دلــتونو میشکنه ! توجه کنین گفتم دلتون میشکنه ، ینی ماکسیمم ناراحتی که یه شخص میتونه براتون ایجاد کنه اینه که در اوج اعتمادی که بهش داشتین دلتونو بشکنه

بهــتریـن انتقامی که میتونین ازش بگیرین دل شکستن ـه متقابله

نه با بد و بی راه گفتن یا پتـشو رو آب ریـخــتن

یکاری کنین عاشقــتـون بشه ، وقـتی شد ، رهاش کنین  :))


شرمنده بخاطر این توصیه ی شیطانی شکلک های تابلو به دست و نیشخند  ولـی خب ! بیینگ اولویز گود ، سام تایمز دازنت وورک شکلک های تابلو به دست و نیشخند

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۲۷ تیر ۹۶

428

هوااااااااا خیلــــــــــی گرمــــــــــه computer tired smiley

من سریــع تر پاییز و زمستــون میـــــــــــــخوام cell smiley

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲۶ تیر ۹۶
آخرین مطالب