از اونجایی که اعصاب اینجور روابط و ندارم
میرم که خیلی منطقی تمومش کنم :))
اخیرا خیلی شیطون بودم .. بنظرم کافیه دیگه :))
- Judy Hopps
- پنجشنبه ۲ فروردين ۹۷
از اونجایی که اعصاب اینجور روابط و ندارم
میرم که خیلی منطقی تمومش کنم :))
اخیرا خیلی شیطون بودم .. بنظرم کافیه دیگه :))
مهارت نوشتنم همینطوری داره افت میکنه و منم فقط دارم تماشا میکنم :|
بنظرم باید تو این موقعیت یکاری براش بکنم :/
فردا صبح لب تابو روشن میکنم و بجا فیلم دیدن ، یککککک صفحه تایپ میکنم 😑👌🏻
نمیدونم چرا و چجوری
ولی بی انگیزه شدم
حوصله هیچکار و هیچ ادم جدیدیو ندارم
همیشه فک میکردم خیلی دختر قوی هستم و وابسته نمیشم و براحتی میتونم فراموش کنم
اگه کسی باهام درد و دل میکرد میگفتم "بابا وابسته شدن دست خودته ، تا حس کردی داری درگیر میشی تموم کن"
تازه میفهم اونقدی که حرفشو میزدم اسون نبوده !
منم ربات نیستم انگار !
هِلوووو هِلوووو
چقد فعالیتم کم شده اینجاااا :||| هرکاری میکنم باز زیاد نمیشه :/
این چند روز اخیر خیلی خوش گذذذذذشت
اصا این ترم انقد خوش گذروندم که معنیه خوش گذشتن برام عوض شده ^^ از تابستون به این ور اگه نگا کنم کلی اتفاقای خوب و بد افتاده که همشون تجربه شدن برام و باعث شدن تغییر کنم و قوی شم ^^
خدایا شکرت بابت همه چی !
راستی شخص جدیدی به زندگیم اومده :)) خوشامد بگید بهش D:
هنوز دقیق و قطعی تصمیم نگرفتم که این هفته برنامم چیه :|
و همینطور وقت داره میگذره :|
وات دا فاک عایم گانا دویینگ ؟
ینی من گح بخوررررررم رو کسی کراش عمیق داشته باشم وقـتی اینجوری تنهایی حالم انــــــــــــقدر خوبه :))
نمیدونین چقـــدر این ترم تغییر کردم چقدرر قوی شدم و ترسم کمتر شده و دنیا به پشممه ^_^
کلا شادم
این ترم مشروطیتم حتمی بود
تا همین دو سه روز پیش هم داشتم برنامه میریختم که چطوری 14 واحد و مفید بردارم
تا اینکه تلاش واقعیم برا درس فولاد نجاتم داد ... تنها درسی بود که براش وقت گذاشتم و خوندم چون خیـــــــــــــــــــلی همگی ازش میترسیدیم و نمرم هم بالاتر از اکثریت شد ^^ اونم با اون استــــــــاد که حرررررف نداره از لحاظ بار علمیش ^^ ذتس ایت =))
خدایا مرسی و شکرت یه عالمه ^^ جبران میکنم
دختره وقتی ناراحته زنگ میزنه به من دو ساعت حرف میزنه یا میگه پاشو بیا خونمون تحت هر شرایطی و منو آروم کن و به چرت و پرتام گوش کن
اون وقت موقع شادیاش بزور جواب سلامتو میده
شاید کمی ناراحت شم ولی کنار گذاشتن این شخص برام مثل آب خوردن میمونه ... چه دوست معمولیم باشه چه دوست خیلی خیلی صمیمی !
یکى اومد بم پیشنهاد داد طبق معمول بدون اینکه اجازه بدم بشناسمش و خودشو بم ثابت کنه گفتم نه !
کلى رید بم و رفت :|
میگه تو تنهایی من میدونم :|||||
عمت تنهاعه !