487

سلاااام بعد قرنی

وسط امتحاناتیم واسه همین نمیتونستم بیام و حتی وبلاگاتونو بخونم :))

کیبوردمو استیکری کردم اصا سختم شده تایپ کردن ... قشنگ معلوم نیست حروفاش :|

یه حرفی داشتم برا گفتن ولی الان یادم رفته :|||

اوکی بای پس

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۲۶ دی ۹۶

486

حوصلم سر رفته در حال حاضر -_-

احتمال زیاد برای ترم بعد خونمو عوض کنم ! یا با فاعزه میگیرم یا تنها :)

امیدوارم یه خوبش پیدا شه

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۳ دی ۹۶

485

ینی یه روزی میاد یه انیمیشنی ساخته شه که من از زوتوپیا بکشم بیرون ؟

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۳ دی ۹۶

484

سلام بعد از یک قرن :/

از سایت دانشگاه اومدم اینجا با کیبوردش اشنا نیستم نمیدونم اون خط صافه برا پوکر فیس کجاس :/

بگذریم

امتحانا چه نزدیک شدددددن -_- هیچ کااااری نکردم هنوز هزاران هزار پروژه رو هم انباشته شدن و هیچ ایده ای ندارم که چجوری شروع کنم و حتی از کجا :|

+ جدیدا شبا خیلی دیر میخوابم و صبح هم نمیرسم به کلاسام :| خوشم میاد باز همین روند و ادامه دارم میدم

+ کلی ایده ی قشنگ و رنگی تو ذهنمه که به محض تموم شدن امتحانا قراره برم تو کارشون ، حتی از همین الان هم شروع کردم

طبق حرفای دختر خاله جانم نزدیک بود خر بشم بخاطر یه موقعیتای خوبی و تن به ازدواجی بدم که در حال حاضر هیچ علاقه ای بهش ندارم .. خداروشکر که با خودم حلش کردم این موضوعو :)

راه سختی در پیش دارم اما نا امید نمیشم و میرم جلو ^^

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۳ دی ۹۶

483

امروز امتحان تحلیل دو داشتم 
باز دیشب پاشدم رفتم بیرون 
وااااااااای عاااالی بود دیشب .. ماعده و مهلا برام بلیت مراسم عارف و گرفته بود ، سریع حاضر شدم رفتم .. انقددددددددد خوووووب بووود که میخواستم بترکم همونجا از ذووووق 
کلی اهنگای خوب خوندن و نمایشای باحال اجرا کردن 
اجرای عارف خیلی کوتاه و کم بود :( 
بعد از اجراش اومد ردیف پشت ما نشست 😍
عووووخى جیگرررره خاله 

امتحانم ریدم امروز :) 
  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۱۳ آذر ۹۶

482

اصا اون شب قسمت بوده که ما با هم اشنا بشیم 

ساعت یازدهو نیم شب یهو فاعزه میگه بریم بیرون  

من با اینکه علاقه ای ندارم و تصمیم گرفتم دیگه با فاعزه کمتر بیرون برم باز میگم : باشه 

و میرم اماده میشم .. با شرط اینکه سریع برگردیم 

ساعت دوازده میشه و کسایی که قراره بیان دنبالمون تازه دارن شام میخورن و ممکنه نیم ساعت دیر تر بریم 

من هی ازینکه گفتم "باشه" پشیمون تر دارم میشم .. همونجا دم در با کفش دراز میکشم و خوابم میگیره 

ساعت دوازدهو نیم فاعزه منو بیداررررر میکنه که پاشو بریم 

من که هیچ تمایلی ندارم با بیحالی دنبالش را میفتم 

سوار ماشین میشیم 

کراش جذابم بهم سلام میکنه ، انقد خوابالوام که فقط سر تکون میدم برا جواب سلامش :| 

بعد که لود شدم دیدممممم شِت ! چقد جیگرررره این 

اَند دان ! 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۵ آذر ۹۶

481

کراش جذابم سیگار نمیکشه :))) جیگر بامزه ی هات ^^ 

اهنگای ترکی هم گوووووش میده ^^ از پسرای فارس خیلی کم پیش میاد اهنگ ترکی گوش بدن 

اصا این یدونس 🧡

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۵ آذر ۹۶

480

سر کلاس بتن آرمه نشستم و دارم این پست و ثبت میکنم :| 

ردیف دوم سمت چپ لش کردم نشستم :)) سلام 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۵ آذر ۹۶

479

واااااااااااای

ینی ادم چقد میتونه جذذذذذدذذاب باشه که تو برخورد اول من اینقد عاشقش شممممم 

از وقتی دیدمش انقد دارم بش فک میکنم که قیافش داره یادم میره (وقتی به چیزی زیاد فک میکنم ، زودتر فراموشش میکنم) 

اصا از کراش بودن هم رد شده ، رسما عاشقش شدم ^^ 

این روزها تعداد کراش ها هی داره زیاد میشه :| چخبره اقا !؟ 

  • Judy Hopps
  • يكشنبه ۵ آذر ۹۶

478

ترم های اول میخواستم سریع تر چهار سال دانشجوییم تموم شه (نمیدونستم بعدش میخوام چیکار کنم)

با رضا که اشنا شدم ازینکه دو سال اول و به بطالت گذروندم و فقط دو سال دیگم مونده ترسیده بودم و نمیخواستم این زمان باقی مونده تموم شه :|

الان که دیگه رضایی وجود نداره و در واقعع اصلا کسی وجود نداره میخوام که سریع تر این 2 سال تموم شه برگردم خونه و مشغول کاری بشم و شاید هم اصلا ازدواج کنم ! (بزرگ ترین ترس زندگیم)

وقتی "من" میگم میخوام ازدواج کنم ، ینی دیگه بـُـریدم :)

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲۹ آبان ۹۶

477

دو ماهه اول زندگی مجردی خیلی حال داد و خوش گذشت

بعد از اون اتفاق همه چی به طرز شگفت انگیزی عن شد

الان فقط دلم میخواد کیلومتر ها از گرگان فاصله بگیرم ، برم شهرمون ، خونمون باشم ، پیش خونواده

فقط پیش اونا حس خوبی دارم

ینی ممکنه ترم بعد برگردم خابگاه ؟

  • Judy Hopps
  • دوشنبه ۲۹ آبان ۹۶

476

عاغو مو استرسه درسا رو داریم -_-

من اگه معدلم کم شه خودکشی میکنم دیگه ... جدی میگم -_- میکنم واقعا

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۱۸ آبان ۹۶

475

فک کنم خیلی باید حالم بد شه ازینکه شخصی که یک سال روش کراش داشتم بیاد و با هم خونه ایم دوست شه :)

همشم تقصیر خودم بود !

ازین به بعد رو هیچ موجود زنده ای کراش نخواهم داشت

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۱۸ آبان ۹۶

474

اقا این چه وضشه :|  ینی چی 
این چه زندگیعیه ؟ تف تو این زندگی تف تف تف تف 😂  تقلید از دوستان همسایه ^^ 
اینجوری شد کهههههههه 
هر هزار میلیارد سال یکبار از غارررررش میاد بیرون ، اگه شانس بیاری تو اون بازده زمانی باشی .... 
چرررت و پررررت من در آوردی اخه چین اینا 😂😂
  • Judy Hopps
  • شنبه ۶ آبان ۹۶

473

دیروز صبح با یه حس بدی بیدار شدم 

حس میکردم خسته شدم از گرگان و حتی دلم نمیخواد برگردم مراوه یا گنبد و نمیدونستم کجا جای منه ! برا اینکه حالم خوب شه تقریبا به شونصد نفر پی ام دادم ! مطمئننا با پی ام دادن به کراش گرام حالم بهتر شد ولی به گفته ی دوستان تصمیم گرفتم فاصلمو حفظ کنم تا خیال نکنن من هروقت که بخوان پیششون خواهم بود ، بودم در واقع و دلم میخواد که باشم ... اما خب منم غرور دارم ^^ 

اقا وویس دادن خیلی سریع تر از پی ام دادن میتونه حالتونو خوب کنه هاااا ، اگه تا الان امتحان نکردین بهتون پیشنهاد میکنم 

شب عااالی بود ... قشنگ حالم اوکیه اوکی شد و کلی شاد شدم و سرمو گذاشتم رو بالش ^^ پانتومیم بازی کرده بودیم ، به یه شیوه ی جدید و خیلی خنده دار 😂 

خدایا شکرت 

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲۰ مهر ۹۶
آخرین مطالب