تو مسیر بین دانشگاه گلستان و دانشکده الغدیر که با سرویس طی میکنم یه خانوم با یه قیافه ی خیلی وحشتناک رو پله های جلو در خونش که کنار خیابونه همیشه میشینه 

همیشه ها ! امروز با خودم داشتم فک میکردم شاید چسبیده به اونجا , شاید فوت کرده کسی متوجه نشده :| شاید نمیتونه راه بره!