۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

513

هیچی بدتر از این نیست که مجبور به انجام کاری کننت که دوست نداری ! توی خونواده هم اعصاب خوردیش بیشتره
برای نمونه : مجبورت کنن ازدواج کنی وقتی حس میکنی وقتش نیست ، اونم با شخصی که علاقه ای بهش نداری :)

چه جنگ اعصابی بدتر از این

اینکه یکی از دلایل اجبارشون سخت بودن دادن خرجیت باشه دیگه یه وضیه
یکی از بزرگ ترین نگرانیات باید این باشه که بعد تموم شدن دانشگاه چه خاکی تو سرت بریــزی :)


  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷

512

عاغااااا من از کِـــیه دارم میگم محمود کاش زودتر ازدواج کنه راحت شم

از کِـــیه !

چرا نمیکنه واقعاااااااااااااااا چرااااااااااااااااااااا

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷

511

انقد نرفــتم گرگان

انقد تو خونه موندم

انقد اینجا پست گذاشتم

که بلخره مامان با اون بحث همیشگیش رید بهم

عاغا خدافظ

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

510

میدونین کنار گذاشتن یسری رفتارا و کارا و دوستا خیلی جرعت میخواد

آدم زمانی میتونه تغییر کنه که جرعت کنار گذاشتن اینارو پیدا کنه و نـتـرسه

همین الان الان من به خودم برا قاطعیت انجام این کار از 10 نمره ی 6 رو میدم .. به 10 میرسونمش ولی ^^

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

509

الان دقیقا در مرحله ای ام که اون دیالوگ sidney به vee توی فیلم nerve به من تعلق میگیره

" little Vee finally speaking her mind "

فارسیش : وی کوچولو بلخره داره زبون باز میکنه

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

508

الان یجوری شده که اگه دروغ نگی ، مهربون باشی ، سعی کنی جنبه ی مثبت یه شخصیو ببینی .. نمیگن آدم خوبی هستی .. میگن احمق و ساده ای


آره ببخشید من مثل شما دغل باز و ختم روزگار نیستم :)))

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

507

من تا اومدم توی گوشیم دفتر خاطرات نصب کردم زارت گوشیم خراب شد و مجبور شدم رستور کنم و همه برنامه هام پاک شد D:

وبلاگم ناراحت شده بود که اینجا نمینویسم فک کنم

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

506

من اهل کتاب نیستم

همیشه بنظرم کتاب خوندن خیلی کار جذابی بوده ولی دستم که میگرفتم نمیتونستم تا اخر بخونمش

خوشبختانه اخیرا با آدمایی دارم معاشرت میکنم که فوق العاده اهل کتاب و بحث و گفت و گو راجبشن و این کم کم داره تاثیر مثبتشو رو من میذاره .. اینکه منم بخوام کتاب بخونم تا بتونم تو جمعشون حضور داشته باشم و باهاشون هم صحبت شم ! 

تصمیم گرفتم هر ماه یبار به شهر کتاب سر بزنم و یدونه کتاب بدون اینکه اطلاعی دربارش داشته باشم رندوم بخرم و بخونم ^^

هیچی هیجان انگیز تر از پیدا کردن دوستای جدید نیست ^^ آدم یسر به دنیای اونام میزنه و این خیلی باحاله 

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

505

بهش میگم انقد به نکات ریز صحبتام دقت نکن

خودم به یه جملش که همینطوری زده رفــته کـلی فک میکنم و تجزیه تحلیلش میکنم و کلا با جزعیات تصورش میکنم و ناراحت میشم :|

بهش میگم سخت نگیر یکی دو ساعت دیگه گذشته رفته یادتم نمیاد

خودم تو اون لحظه انقد استرس میگیرم و تو فکر فرو میرم و ساکت میشم

بهش میگم رابطه هارو جدی نگیر خوش باش فقط

خودم سریع جدی میگیرم و ناراحتی برا خودم بوجود میارم

بهش میگم وابسته نشو هیچوقت

خودم زارت دل میبندم :|

کلا نمیدونم چرا انقد خودمو بی تفاوت به همه چی نشون میدم ولی تهه دلم و تو خلوت خودم انقد همه چیز برام مهمه

تهه دلم غوغاعه اما وقتی میپرسه ناراحت شدی ؟ من با نهایت بی تفاوتی : نب بابا ^^



توصیه میکنم : احساستونو بروز بدین .. اگه عصبانی هستین بگین عصبانیم اگه ناراحتین بگین ناراحتم

کسی که نـتونه گریه کنه .. چجوری میخواد از ته دل بخنده ؟

  • Judy Hopps
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

504

عاغااا زندگی هی داره سخت تر و سخت تر میشه و من بشدت دارم میترسم از همه چیز .. ترس ازینکه از پسش بر نیام

خیلی دوست دارم یه صحبتی با همه آدمای مستقلی که میشناسم چه در دنیای واقعی چه مجازی داشته باشم -_- تا شاید تونستم استفاده کنم از دونسته ها و تجربه هاشون

+ تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟

- به بطالت و کصشری :|

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۱۴ فروردين ۹۷

503

i feel this again 

  • Judy Hopps
  • سه شنبه ۷ فروردين ۹۷

502

از اونجایی که اعصاب اینجور روابط و ندارم

میرم که خیلی منطقی تمومش کنم :))

اخیرا خیلی شیطون بودم .. بنظرم کافیه دیگه :))

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲ فروردين ۹۷

501

چرا برای شروع هر کاری انقد ترس دارم -__-

  • Judy Hopps
  • پنجشنبه ۲ فروردين ۹۷
آخرین مطالب