اینکه دیشب چی شد و رسیدم خونه تو یه پست جدا توضیح میدم
الان نشستم تو مینیبوس
همگی درحال تماشای یه خانوم که داره دوتا بچشو تنبیه میکنه :|
پسر بچه : از بطری آبت میخورما
دختر بچه : نههه نخور
پسر بچه : میخوووورم [کمی گریه ی الکی]
مامانشون : خفه شین قحطیه آب اومده مگه
دختر بچه : ونگ ونگ [گریه]
مامانشون: اون اقا دزدرو میبینی ؟ داره تورو نگا میکنهو وحرف میزنه, میخواد بدزدتت
پسر بچه: ادامس نمیدم بهت [رو به خواهر کوچیکش]
مامانشون: یه حیاط هست اون پشت, میبرمت اونجا میزنمتا
D:
- Judy Hopps
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۰:۳۸