عاغا نمیدونم یروزه میشه گفت اینو یا نه ولی من حالم خیلی خوبه =)) کلا دیروز که تشخیص دادم حالم ریده شده خیلی نگران شدم برا خودم و گفتم هرچقدم خسته و افسرده و بدبخت بودم مقاومت کنم و هی جلوشو بگیرم .. هنوز استرس ـه صحبت با آدما رو دارم ولی حداقل تو خلوت خودم دارم سعی میکنم بی تحرک نباشم و هی ورجه وورجه کنم  

دیروز صالح نیا وقت دکتر داشت بخاطر تیروئیدش بعد از اون هم تا پاسی از شب مجبور بود بره افتتاحیه رک استور شایان (چقد خوشحالم نیلوفر نرفـته :/ ) برای همین وقتی رسید خونه و انلاین شد دیگه نشد راجب بدبختیه من صحبت کنیم بجاش خودمونو بزور بیدار نگه داشتیم که والیبال ببینیم .. که باخت و چقد ناراحت شدم -__-


اها راستی اینم فهمیدم که من نمیتونم برای طولانی مدت تو یه مکان زندگی کنم .. هی باید در حال رفت و امد باشم ! مثلا میام مراوه برام لذت بخش و خوبه ولی تا چند روز بعدش کم کم حالم بد میشه و میرم گرگان ! اونجا هم خوبم و هروقت حس کردم بیحال شدم باز باید برم یجا :)