مهم ترین چیزی که وقتی 19 سالم شد درک کردم اینه که زمان و عمر سریع تر از اونچه که فکر میکردیم میگذره و تنها چیزی که میمونه حسرته ، حسرت کارایی که میتونستیم انجام بدیم و ندادیم ، حسرت روزایی که الکی عصبی و غمگین بودیم و برا خودمون زهرمارش کردیم ، لحظه های شادی که میتونستیم بسازیم و نساختیم ، به آدمای بی سر و پایی که هیچی نمیفهمن اهمیت دادیم و خودمون ضربه خوردیم ، به حرف مردم اهمیت دادیم و خودمونو از خیلی چیزایی که بهشون علاقه داریم محدود کردیم

تا چشم وا کنیم 60 سالمون شده ، اون موقست که دیگه هیچ شـتی نمیتونیم بخوریم و تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که خودمون و برا رفتن به دنیای دیگه اماده کنیم

کاش هممون تا دیر نشده سریع تر جرئت انجام کارایی که خودمون دوست داریم و پیدا کنیم =))